به گزارش راهبرد معاصر؛ حتی کرونا هم فرصتی عالی برای یک اقتصاد میتواند باشد، در این یادداشت به 5 نکته محوری میپردازیم که نشان میدهد شوک کنونی به اقتصاد جهانی آنچنان که در رسانه ها میگویند برای ایران بد نیست.
بامداد امروز، با بازشدن بازارهای مالی شرق آسیا، بهای نفت بهیکباره تا ۳۶دلار سقوط کرد؛ یعنی بیشاز ۳۰درصد کاهش قیمت در یکروز که گفتهمیشود پساز جنگ خلیجفارس، این دومین سقوط بزرگ یکروز بهای نفت است. یعنی دقیقا چه اتفاقی افتاده؟ ببینیم؛
درنشست اخیر اوپک روسیه با تولیدکنندگان نفتی عضو اوپک و غیرعضو در این سازمان تولیدکنندگان نفت به توافق نرسید که فروش نفتاش را پایین بیاورد. یعنی توافق سهساله اوپک با تولیدکنندگان دیگر نفت از هم پاشید و هریک از این کشورها اجازه دارند از ۱۲فروردین سال آینده، هرچه میخواهند نفت تولید کنند.
در ضمن میدانیم که فراگیری گسترده ویروس کرونا در چین و چندین کشور دیگر دیگر باعث تعطیلی و کُندشدن روند تولید کالاها در سراسر جهان شده و درخواست خرید نفت خام را پیشاز نشست اوپک بهاندازه چشمگیری کاسته بود.
حالا بهای نفتخام برنت به بشکهای ۳۲.۵دلار رسیده که از بهمن چهارسال پیش کمترین بهای نفت بوده. قیمت نفت خام وست تگزاس اینترمدیت با ۲۷درصد کاهش؛ به ۳۰.۰۷دلار در هر بشکه رسید. قیمت پایه نفت آمریکا نیز به ۳۳.۱۷ دلار در هر بشکه رسیده. عربستان هم از دیروز قیمت نفت خاماش را برای فروش در ماه آینده برای همه مشتریهایاش کاهش داد.
در حالی که سقوط سنگین قیمت نفت باعث شد بازارهای سهام هم به شدت سقوط کنند، سرمایهگذاران به سرمایههای امن پناه آوردند و ارزش ین ژاپن جهش کرد. سود اوراق قرضه آمریکا به سقوط خود ادامه داد. ارزش دلار بیش از ۳ درصد در برابر ین ژاپن سقوط کرد و به ۱۰۱.۶۹ واحد رسید. یورو هم ۱.۴ درصد در برابر دلار جهش کرد و نرخ برابری آن به رکورد دو ساله ۱.۱۴۵۲ واحد رسید. دلار استرالیا و کیوی نیوزلند بیش از ۵ درصد در برابر ین ژاپن پایین آمدند.
شاخص اس اند پی که بورس کالای جهان است نیز امروز با ریزشی خیلی عجیب مجبور به بسته شدن شد. پیش از این گفته میشد کرونا 5 درصد از اقتصاد جهانی را منهدم میکند، با وجود عدم کشف دارویی مناسب برای این بیماری نگرانی ها از فراتر رفتن نرخ این نابودی از 5 درصد را بیشتر میکند.
در بسیاری از تحلیل ها نقصانی که دیده میشود این است که تمامی اقتصاد جهان را به یک چوب میرانند در حالی که اقتصادها تنوع نهادی بالایی دارند و نمیتوان تحلیل یکجایی نمیتوان از همه اقتصاد ارائه داد، فهم این تنوع و تفکیک میتواند آدرس خوبی در تحلیل اقتصاد به افراد بدهد، در اینجا به برخی از این تفکیک ها میپردازیم و در لابلای این تفکیک ها به بررسی اتفاقاتی میپردازیم که در این روزها در جریان است.
عمده آنچه در اقتصاد دنیا در جریان است، بیشتر در بازار دارایی هاست، آنطور که روندهای اقتصادی نشان میدهد طی سالیان اخیر بازار دارایی ها با رشدهای عجیب و غریبی همراه بودند، از جمله طلا در سالیان اخیر بالاترین قیمت ممکن را تجربه کرده است. ثروتمندان جهان بیشتر ثروت خود را در طی سالیان اخیر نه از طریق بخش های حقیقی و تولیدی اقتصادها که به وسیله نوسانسازی در بازارهای دارایی ها به دست آورده اند، این موضوعی بود که پیش از این رییس صندوق بین المللی پول به آن اشاره کرده بود و نسبت به کژکارکردی بازارهای مالی در این زمینه هشدار داده بود.
رشد بی حد و مرز بازارهای بدهی از زیرساختهای بحران فعلی است
اما آنچه برای ایران باید گفت این است که درست است که با سازوکارهایی مانند خلق نقدینگی و امثال آن خود به نوعی یک کژکارکرد بوده ولی آنچه ایران را از سایر کشورها متمایز میکند این است که ایران به واسطه تحریمها در هم تنیدگی بسیار پایینی با بازارهای مالی و غیرحقیقی جهانی دارد فلذا نمیتوان اثرات مخربی که بر سر بازارهای مالی جهان در حال آمدن است را به ایران قابل تسری دادن دانست. در بدترین حالت ایران با از سر گذراندن دوره های تورمی شدید اخیر به نوعی بحران پیش رو را تا حد زیادی پیش خور کرده است.
چنانکه گفته شد ارزش دلار طی روزهای اخیر با کاهش ارزش در برابر ارزهای جهانی روبرو شد، قسمتی از ماجرا البته برای این بود که نرخ اوراق قرضه بلندمدت آمریکا به پایین ترین حد خود رسید، این نشان از این بود که سرمایه گذاران نگرانی های زیادی نسبت به اقتصاد آمریکا دارند.
سقوط نرخ اوراق بلندمدت قرضه آمریکا
البته این خبر خوبی برای ایران است، با ادامه سقوط نهادهای مالی آمریکا و تضعیف دلار ارزش حقیقی و نسبی این ارز در ایران نیز کاهش پیدا خواهد کرد و میتوان دوره ای از کاهش یا حداقل تثبیت را برای دلار در اقتصاد ایران در متصور شد.
البته برخی در مقابل چنین عنوان میکنند که کاهش ارزش این اوراق سرمایه گذاران را تشویق میکند تا به این بازار وارد شوند تا در دوره منفی بازار خریدار باشند همین در بلندمدت باعث میشود تا دلار چشم انداز خوبی داشته باشد. ولی در مقابل افرادی مانند هولگر اشپیتز نویسنده کتاب دولتهای معتاد به بدهی آمارهایی را ارائه میکنند که به این مسئله مناقشه هایی وارد میکند، او استدلال میکند که تولید بدهی های بیشتر به صورت نسبی میزان بدهی های پرریسک و اصطلاحا junk را افزایش میدهد که افق خوبی برای یک اقتصاد نیست.
کرونا تقاضای جهانی نفت را سه تا چهار میلیون بشکه در روز کاهش داد، عده ای اینگونه استدلال میکنند که در این میانه ایران متضرر شده و مشتری های کمتری برای نفت ایران خواهند بود. ولی چند نکته در این زمینه میتوان ارائه کرد؛
اول؛ میزان نفتی که در طی دوره اخیر توسط چین از ایران ستانده میشد در قبال سرمایه گذاری چین در میادین نفتی ایران بود، از طرفی چند اتفاق بنیادی در بازار رخ داده است، با کاهش قیمت نفت به زیر 30 دلار رقیب استراتژیک نفتی ایران یعنی نفت شیل آمریکا از بازار به بیرون رانده خواهد شد، از طرفی از نظر قیمتی نفت ایران به نوعی جذابترین نفت برای کشورها خواهد بود.
در بدترین حالت اگر چنین فرض کنیم که بحران به ایران نیز خواهد رسید، به دلیل برخی ویژگی های نهادی همچون عدم پیوستگی با نظام مالی جهانی سرعت با سرعت کمتری برای ورود به بحران را خواهد داشت، در نظر داشته باشید که مسابقه چین و آمریکا در جنگ تجاری بر سر این بود که کدام یک دیرتر به دوره رکودی وارد میشود. همین عامل باعث میشود تا ایران در دوره فترت تا ورود به بحران جهانی یک فرصت طلایی را داشته باشد.
یک مشکل عمده برای ایران این بود که در تامین کالاهای واسطه یا سرمایه ای برای پیشبرد تولید خود با مشکل مواجه بود، یک فرصت ممتاز برای ایران در دوره فعلی ایجاد شده است، این فرصت این است که تولیدگنندگان در جهان با کسری تقاضا مواجه شده اند و حاضرند کالاهای خود را برای مصون ماندن از رکود به هر مشتری با هر ریسکی بفروشد، نشانه های این امر را میتوان حتی در آمریکا دید جایی که وزارت خزانه داری آمریکا برخی مجوزها را برای صادرکنندگان آمریکای صادر کرد، در این رابطه Hogan Lovells در گزارشی می نویسد: در 20 سپتامبر 2019 ، جهان برای بسیاری از صادرکنندگان کالاهای کشاورزی ، داروها و وسایل پزشکی تغییر کرد. پیش از این ، این موارد طبق مجوز عمومی بشردوستانه تحت آیین نامه معاملات و تحریم های ایران (ITSR) مجاز به صادرات به ایران بودند. اما در ماه سپتامبر ، دفتر کنترل دارایی های خارجی وزارت خزانه داری ایالات متحده (OFAC) بانک مرکزی ایران را به عنوان حامی تروریسم معرفی کرد.
بانک مرکزی ایران ، بطور مستقیم یا غیرمستقیم ، بیشتر معاملات صرافی را در ایران مسئولیت دارد. این امر بانک مرکزی ایران را به عنوان بخشی مهم در سازوکار پرداخت برای خرید کالاهای کشاورزی ، داروها و وسایل پزشکی تحت مجوز عمومی تبدیل کرده است. انتصاب آن موسسه مالی به عنوان حامی تروریسم مجوز عمومی را اساساً بدون استفاده از ITSR غیرقابل استفاده ساخت.
در نتیجه ، OFAC تقاضاهای زیاد صادرکنندگان امریکایی از مجوزهای خاص را از صادرکنندگان ایالات متحده دریافت کرده و درخواست صدور مجوز برای پردازش پرداخت های مربوط به فروش کالاهای کشاورزی ، داروها و وسایل پزشکی را از طریق بانک مرکزی ایران داده است. در تاریخ 27 فوریه سال 2020 ، OFAC مجوز عمومی 8 تحت ITSR صادر کرد و اجازه معاملات و فعالیتهای خود را با بانک مرکزی ایران به طور مرتب به صورت ویژه صادر کرده و انجام معاملات را مطابق با مجوز عمومی ضروری می داند. مجوز عمومی 8 قبل از 20 سپتامبر 2019 مجوز عمومی بشردوستانه را به همان ابزار خود بازگرداند.